رویای من

علایق و آرمان ها و مطالب دوست داشتنی شخصی من

رویای من

علایق و آرمان ها و مطالب دوست داشتنی شخصی من

مـروری بر طلاق های بازیـگران معـروف ایـرانی

لیلی رشیدی - نیما بانکی


سوای این که دختر احترام‌السادات برومند و داود رشیدی است و از بچگی در محافل هنری بزرگ شده، بازیگر خوبی هم هست. بیشتر ما او را با "مادرخانمی زی‌زی‌گولو" می‌شناسیم. اما بعضی‌ها شاید بولتن جشنواره فیلم کودک را به یاد بیاورند که عکس‌های کودکی او را در کنار لیلا حاتمی به چاپ رسانده بود. این دو لیلی و لیلای محبوب، از کودکی همبازی بوده‌اند؛ هرچند بعدها، لیلی یک چهره تلویزیونی شد اما لیلا یک ستاره سینما. لیلی رشیدی همسر پیشین نیما بانکی است که به اندازه رشیدی مشهور نیست اما در عکاسی استعداد داشت و رفته‌رفته در کارش به موفقیت دست پیدا کرد تا این‌که امروزه به چهره‌ای مطرح در عالم تبلیغات تبدیل شده است. نیما بانکی را اگر از "پراید تهران یازده" به یاد نداشته باشید، در آگهی‌های سامسونگ با لباس برزیل، یا با کت و شلوار در حالی که پایش را از قاب ال‌سی‌دی بیرون گذاشته، دیده‌اید. حاصل زندگی مشترک این دو، پسری است که با مادرش پیش خانواده رشیدی زندگی می‌کند.

داریوش فرهنگ - سوسن تسلیمی


سی و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و سوسن تسلیمی را کسی نمی‌شناخت، اما پس از ازدواج و در سال‌های دهه شصت، ماجرا برعکس شد و تسلیمی شهرتی فراوان پیدا کرد. در این سال‌ها اگرچه داریوش فرهنگ فیلمساز بود و بعضی کارهایش خیلی مطرح شد، اما حضور ثابت تسلیمی در فیلم‌های بهرام بیضایی، این بازیگر هنرمند را به اوج رساند. این دو که از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدت‌ها زندگی مشترک سرانجام فرصت پیدا کردند تا در فیلم "شاید وقتی دیگر" ساخته بهرام بیضایی، نقش زن و شوهر را بازی کنند. تسلیمی، پس از این فیلم، به همراه فرزندش عازم سوئد شد و امروز یکی از چهره‌های سرشناس تئاتر سوئد است. اما داریوش فرهنگ مانده و فیلم‌سازی و بازیگری را تا امروز ادامه داده است.

خسرو شکیبایی - تانیا جوهری


شاید خیلی‌ها ندانند که مرحوم شکیبایی در دهه 40 کار خودش را با دوبلوری شروع کرد و پس از ناکامی در این رشته به تئاتر رفت و سال‌ها گذشت تا دوباره با فیلم "خط قرمز" مسعود کیمیایی به سینما بازگشت. تانیا جوهری هم در همان سال‌های دهه 50 بازیگر تئاتر بود. این رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هیچ یک از این دو، آدم‌های معروفی نبودند و در سال‌های بعد در حرفه‌شان سرشناس شدند. شکیبایی کماکان یکی از بازیگران محبوب و سرشناس سینمای ایران است اما تانیا جوهری در سال‌های اخیر بسیار کم‌کار شده است. جالب است که مشهورترین فیلم شکیبایی یعنی"هامون"، داستان مرد روشنفکری است که تمایلی برای جدایی از همسرش ندارد اما زن و خانواده‌اش اصرار دارند که این جدایی هر چه زودتر اتفاق بیفتد.
آیدین آغداشلو - شهره آغداشلو


آیدین که نقاش، طراح، گرافیست و نویسنده‌ای تواناست، سال‌ها قبل، پس از یک ازدواج ناموفق و در حالی که دختری به نام تارا داشت، با شهره آغداشلو ازدواج کرد. شهره در فیلم‌های علی حاتمی (سوته‌دلان) و عباس کیارستمی (گزارش) بازی کرده بود و با تحسین مواجه شده بود و کم‌کم داشت به بازیگری توانا تبدیل می‌شد. شهره آغداشلو که با بازی در فیلم "خانه‌ای از شن و مه" و نامزدی اسکار، امروزه یک بازیگر معتبر در عرصه جهانی است، از آیدین جدا شد و مجددا ازدواج کرد و خدا دختری به او داده که ظاهرا آن هم اسمش تارا است. شهره آغداشلو در تمام گفت وگوهایش همواره از آیدین آغداشلو به عنوان کسی یاد کرده است که دوران سعادتمندی را با هم سپری کردند؛ بر خلاف عادت بسیار زشتی که خیلی‌ها دارند و پس از جدایی، با لحنی زننده درباره همسر سابقشان صحبت می‌کنند. ظاهرا نه ازدواج و نه جدایی این دو، در مسیر پیشرفت حرفه‌ای‌شان هیچ تاثیری نگذاشته و هر دو همچنان از چهره‌های فعال در حیطه کاری خود هستند.

ابوالفضل پورعرب - آناهیتا نعمتی


زمانی که ابوالفضل پورعرب با آناهیتا نعمتی ازدواج کرد، بازیگر بسیار معروفی بود. او محبوبیتش را که با بازی در فیلم "عروس"، ساخته‌ی بهروز افخمی، به دست آورده بود؛ تا سال‌ها حفظ‌کرد. از آن طرف، آناهیتا نعمتی تازه با فیلم خوش‌ساخت "هیوا"، ساخته‌ی رسول ملاقلی‌پور، وارد سینما شده بود و به عنوان یک چهره جوان و بااستعداد، اول راه بود. از این ماجرا حدود 8 سال می‌گذرد. ابوالفضل پورعرب از آن زمان، سیر نزولی را در کارش تجربه کرد و آناهیتا نعمتی هم در حاشیه‌ی سینمای ایران به کار خود ادامه داد. حالا این روزها پس از سال‌ها جدایی این زوج هنرمند، هم آناهیتا نعمتی دوباره به سینمای جدی بازگشته و هم ابوالفضل پورعرب در تلویزیون پرکارتر شده است.

بابک ریاحی پور - مهتاب کرامتی


بابک ریاحی پور یکی از معروف‌ترین نوازنده‌های ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت می‌کند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در ایران ادامه داده و با خواننده‌هایی مثل محمد نوری و گروه‌هایی مثل اوهام و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال می‌کرد‌ه‌اند، همکاری داشته است. مهتاب کرامتی از سال 1377 با بازی در فیلم "مردی از جنس بلور" پایش به سینمای ایران باز شد. جالب این که ریاحی پور زودتر از کرامتی به سینما آمده بود. او در سال 1374 برای موسیقی فیلم "فاتح" نوازندگی کرده بود؛ کاری که بعدها ریاحی پور کمتر سراغ آن رفت. ولی مهتاب کرامتی با جدیت، حضور در سینما و تلویزیون را ادامه داد و رشد کرد و خیلی زود به ستاره سینمای ایران تبدیل شد. حالا مهتاب کرامتی تنها زندگی می‌کند و علاوه بر بازیگری و فعالیت در یونیسف، در یک موسسه طراحی و تولید لباس هم حسابی مشغول است.
یوسف مرادیان - سارا خویینی‌ها


فیلم پر حرف و حدیث "نقاب" اکران شد که داستانش درباره سوء استفاده‌های متقلبانه از موضوع ازدواج بود. چندی پیش از تلویزیون هم سریالی پخش می‌شد که داستانش درباره سیاوش و رستم شاهنامه بود و نقش سیاوش را مرادیان بازی می‌کرد. خویینی‌ها در "معصومیت از دست رفته" هم بازی خوبی داشت اما نقشی که مرادیان در "سربازهای جمعه" بازی کرد، به هر دلیل، آن قدر کوتاه شد که اصلا به چشم نیامد. این دو بازیگر که زمانی با یکدیگر زیر یک سقف زندگی می‌کردند، سرانجام از هم جدا شدند و امروزه به فعالیت قبلی‌شان که همان بازیگری در سینما و تلویزیون است ادامه می‌دهند؛ از جمله خویینی‌ها که چهره‌اش را در نقش اصلی "بی‌صدا فریاد کن" حتما دیده‌اید.

فریبرز عرب نیا - آتنه فقیه نصیری - عسل بدیعی



این 3 بازیگر، معروف‌تر از آن هستند که بخواهیم معرفی‌شان کنیم. فریبرز عرب‌نیا به ترتیب با آتنه فقیه‌نصیری و عسل بدیعی ازدواج کرد و از آن‌ها جدا شد. عرب‌نیا که اغلب، او را با بازی‌های چشمگیرش در فیلم‌های مسعود کیمیایی، مانند"سلطان" و "ضیافت"، به خاطر می‌آورند، در فیلمی با موضوع طلاق نیز ایفای نقش کرده است. او در این فیلم (هزاران زن مثل من)، از همسرش (نیکی کریمی) جدا شده و مانع احقاق حق او برای تصاحب بچه می‌شود. آتنه فقیه‌نصیری نیز که در فیلم‌ها و سریال‌های متعددی ایفای نقش کرده است، با بازی خوبش در نقش "خاله سارا" در یک سریال تلویزیونی، نگاه‌ها را به خود متوجه کرد. درخشش زنده یاد عسل بدیعی نیز از بازی در فیلم "بودن یا نبودن"، ساخته‌ی کیانوش عیاری، شروع شد.

اس ام اس رمانتیک

غزل غزل بیاد تو، قدم قدم فدای تو
نفس نفس برای تو، منم همش بیاد تو...
 
ღ♥ღ
 
دوباره فال حافظ میگیرم....
دوباره توی فالمی...
همیشه در خیالتم...
اگر چه بی خیالمی...
 
ღ♥ღ
 
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم...
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم...
مرا اسیر خودت کرده ای دعایی کن...
که آخرین نفسم در این قفس بزنم...
 
ღ♥ღ
 
کاش میشد قصه رفتن را وقت گفتن بی صدا تغییر داد...
کاش میشد سرنوشت خویش را خود نوشت و بر کف تقدیر داد...
 
ღ♥ღ

 
خدایا، آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت....
خواهشی دارم...
تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار...
 
ღ♥ღ
 
یه گونی عشق تقدیم تو باد....
عشقش واسه خودت، گونیش هم واسه نون خشکاتون...
 
ღ♥ღ
 
بیادتم....
حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را قدم بزنم...
 
ღ♥ღ
 
ضربان قلبم رو روی خنده های تو تنظیم کردم...
بخندی تا زنده بمونما...
 
ღ♥ღ
 
وقتی تو نیستی همه نیستن...
نه که نیستن!
هستن!
ولی مثل تو نیستن!
 
ღ♥ღ
 
گاه سکوت معجزه میکند...
و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست...
 
ღ♥ღ
 
بیست رو ضربدر 777 بکن.
دوباره در 13 ضرب کن.
هرچی در اومد تو همونی!
 
ღ♥ღ
 
با اشکی که از دوریت بر چهره دارم...
تو را تا صبح محشر دوست دارم...

 
ღ♥ღ
 
نه چتر با خود داشتی...
نه روزنامه...
نه چمدان...
عاشقت شدم...
از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟
 
ღ♥ღ
 
دلخوش از آنیم که حج می رویم / غافل از آنیم که کج میرویم / کعبه به دیدار خدا می رویم/ او که همین جاست کجا میرویم/ حج به خدا جز به دل پاک نیست ؟/ شستن غم از دل غمناک نیست ؟/ دین که به تسبیح و سر و ریش نیست / هر که علی گفت که درویش نیست / صبح به صبح در پی مکر و فریب / شب همه شب ناله و امن یجب...
 
ღ♥ღ
 
اگه سراب دیدید ، تظاهر کنید که ازش آب میخورید و سیراب رد میشید.
نزارید به دروغش افتخار کنه
 
ღ♥ღ
 
زندگی رو از شیشه ی جلو نگاه کن ، نه از آیینه ی عقب . . .

نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام (ضحی ۱,۲-

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس ۳۰)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام ۴)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا ۸۷)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس ۲۴)

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج ۷۳)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. ( احزاب ۱۰)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه ۱۱۸)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام ۶۳-۶۴)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای.(اسرا ۸۳) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)
پس کجا می روی؟ (تکویر۲۶)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات ۵۰)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار ۶) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم ۴۸)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام ۶۰)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم. (قریش ۳)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر ۲۸-۲۹)

تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده ۵۴)

دهکده رویایی در هلند

گیتورن (Giethoorn) دهکده ای واقع در بخش هلندی از محدودۀ اویریسیل (Overijssel) می باشد که در محدودۀ شهری استینویکرلند و به فاصلۀ ۵ کیلومتری از شهر استینویک (Steenwijk) واقع شده است.

گیتورن در گذشته شهری مخصوص پیاده رو ها بوده (ماشین ها اجازۀ تردد نداشته اند) و در هلند با لقب “ونیز شمال†یا “ونیز هلند†شناخته می شده است. این دهکده خصوصا بعد از سال ۱۹۵۸ معروف شد؛ یعنی بعد از زمانی که کارگردان هلندی، برت هانسترا، کمدی معروف فانفار (Fanfare) را در آن شهر بر روی صحنه برد. به همین دلیل گیتورن یک شهر توریستی شناخته شده در سطح بین المللی است که در هلند واقع شده است. در قسمت قدیمی دهکده، هیچ جاده ای وجود نداشت و تمام رفت و آمد ها از طریق یک کانال و از روی آب انجام می شد (امروزه نیز فقط یک مسیر دوچرخه سواری دارد). همچنین، دریاچه های موجود در دهکده در طی عملیات استخراج ذغال سنگ بوجود آمده اند.

این شهر در ابتدای سال ۱۲۰۰ به عنوان یک پارک حفاظت شده شروع به توسعه و پیشرفت نمود. اولین ساکنین این منطقه کشاورز بودند و در طی فعالیت خود، تعداد بی شماری شاخ بز وحشی کشف کردند. این شاخ ها متعلق به بزهایی بودند که در سال ۱۱۷۰ در طی سیل جان داده بودند. نام این شهر از روی شاخ بز گرفته شده (Geytenhoren) و نام امروزی (Giethoorn) شکل کوتاه شدۀ آن است.

کانال های این دهکده در طی روز بسیار شلوغ هستند پس صبح زود زمان مناسب تری برای بیرون رفتن و گشت و گذار می باشد. همچنین می توانید به راحتی به شهر رفته و یک روز را در آنجا بمانید زیرا این دهکده به شهر آمستردام نزدیک است و می توانید سفر سیاحتی فوق العاده ای داشته باشید.







با قهر همسر چه کنم؟

یک قانون کلی درباره شکل گیری و ادامه رفتارهای منفی وجود دارد: رفتارهای منفی با وجود آسیب زایی شان در صورتی ادامه پیدا می کنند که پاداش دریافت کنند و تقویت شوند. مثال زیر به روشن تر شدن این موضوع کمک می کند:


کودکی را در نظر بگیرید که در خیابان از والدینش تقاضای خرید یک خوراکی را دارد که برای او مضر است. والدین با خواسته او مخالفت می کنند. کودک که دوست دارد به خواسته اش برسد شروع می کند به گریه کردن و جیغ و داد کشیدن. والدین هم به خاطر جلوگیری از گریه او خواسته اش را برآورده می کنند. به دست آوردن خوراکی نقش پاداش برای رفتار گریه کردن و جیغ زدن را دارد. اگر این ماجرا باز هم تکرار شود، کودک یاد می گیرد که در صورت گریه کردن و جیغ زدن به خواسته اش می رسد و این رفتار با وجود آزار دهنده بودنش ادامه پیدا می کند.

درباره رفتار قهر کردن همسرتان نیز باید بررسی کرد که چه پاداش هایی برای این رفتار دریافت می کند. چندین احتمال وجود دارد:

- ممکن است قهر کردن وی باعث شود شما خواسته‌هایش را سریع تر و بهتر اجابت کنید.

- ممکن است او به طور معمول از جانب شما توجه و محبت کافی را دریافت نمی کند و از این طریق می تواند توجه و محبت بیشتری دریافت کند.

اگر این نکات درباره شما و همسرتان صدق می کند باید به برطرف کردن آن کمک کنید.
خاموش شدن یک رفتار منفی در صورتی اتفاق می افتد که ارتباط آن رفتار با پاداش هایی که دریافت می کند قطع شود. درباره مثال کودک، اگر والدین بخواهند رفتار جیغ زدن و گریه کردن کودکشان از بین برود، باید برای مدتی گریه های او را تحمل کنند و خواسته های همراه با گریه و جیغ وی را اجابت نکنند. از طرف دیگر در صورت بروز رفتارهای مثبت، تشویق و توجه ویژه نشان دهند. بعد از مدتی این عادت بد، کم کم به سمت خاموشی خواهد رفت.

محبت فراموش نشود!
شما نیز می توانید با حذف پاداش هایی که در پاسخ به قهر همسرتان می دهید به کم شدن رفتار منفی وی کمک کنید.البته این به تنهایی کافی نیست. در مواقع عادی سعی کنید توجه و محبت کافی نسبت به او ابراز کنید تا دیگر دلیلی برای استفاده از روش های منفی باقی نماند.

احتمال دیگری هم که می تواند وجود داشته باشد این است که شاید در رابطه شما مسائل و دلخوری های جزئی زیادی از گذشته به طور حل نشده باقی مانده و کوچک ترین موردی دوباره یادآور مسائل گذشته و دلخوری می شود. اگر فکر می کنید این مسئله درباره شما صدق می کند با همسرتان در شرایط عادی و آرام گفت وگو کنید و مسائل گذشته را بیان و البته حل و فصل کنید.